کد مطلب:34637
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:20
كرامت به چه معناست و امام علي (ع) چگونه مظهر «كرامت» الاهي است؟
«مُكرِم» از اسماي فعلي خدواند است كه مظهر طلب ميكند و مظهر اَتمّ اين اسم اِلاهي، امير مؤمنان(ع) است؛ چنانكه در زيارت جامعه ميخوانيم «و عباده المكرمين الذين لا يسبقونه بالقول ...» (مفاتيح الجنان).
كرامت هر چيز، نفيس و عزيز شدن آن است. لغويان در معناي كرم آوردهاند كرامت در مقابل «هوان» و حقارت است. در قرآن كريم نيز اين دو لفظ مقابل يكديگر استعمال شده است؛ مانند «... من يُهن الله فما له من مُكرمٍ ...» حج/18؛ «فأمّا الإنسان إذا ما ابْتليه ... فيقول ربّي أكرمنِ * ... فيقول ربّي أهاننِ» فجر/15-16. پس، هر چيزي به هر اندازه از هوان و حقارت مبّرا باشد، به همان مقدار كرامت دارد و مورد تقدير و ستايش است.
استاد، علامه طباطبايي (رضوان لله تعالي عليه) بارها ميفرمود «كرامت» معادل دقيق فارسي ندارد و براي بيان آن بايد از چند لفظ استفاده كرد آنگاه ميفرمودند اگر انسان به مقامي برسد كه عبوديت محض پيدا كند و حاضر نشود در مقابل غير خدا سر بر زمين بسايد، ميتوان گفت كه به مقام كرامت رسيده است.
كلام ايشان را اينگونه ميتوان تبيين كرد انسان هر چه به عبوديّت محض نزديكتر شود، به همان مقدار، از هوان و حقارت رها ميشود و به كرامت ميرسد؛ اگر به حدّ نهايي عبوديت خدا رسيد، كاملاً از هوان و حقارت ميرهد و به كرامت مطلق ميرسد؛ ولي اگر بهرهاي از عبوديت خدا نداشته باشد، حقير مطلق است و حظّي از كرامت نميبرد.
منظور از كرامت مطلق، همان اطلاق به لحاظ درجه وجودي انسان است؛ وگرنه كرامت مطلق حقيقي، مخصوص خداي سبحان است.
قرآن كريم كرامت را صفت امور متعددي قرار داده است؛ مانند «رسولٍ كريم» تكوير/19؛ «قرآنٌ كريم» واقعه/77؛ زروعٍ و مقامٍ كريم» دخان/26؛ «زوجٍ كريم» لقمان/10؛ «رزقٌ كريمٌ» سبأ/4 «أجرٍ كريمٍ» يس/11؛ «كتابٌ كريمٌ» نمل/29؛ «مَلَكٌ كريمٌ» يوسف/31 «قولاً كريماً» اسراء/23؛ «مُدْخَلاً كريماً» نساء/31 و... .
هيچ موجودي به اندازه خداي سبحان از هوان و حقارت مبّرا نيست. از اين جهت، نه نتها متّصف به اسم «كريم» ميشود «... فإنّ ربّي غنيٌّ كريم» نمل/40، «ما غرّك بربّك الكريم» انفطار/6 بلكه به «اَكرم» نيز متّصف ميگردد «إقرأ و ربّك الأكرم» علق/3.
بنابر آنچه گفته شد، كرامت، صفت هر چيز نيكويي است كه مورد پسند و ستايش باشد. لذا، به همه خصلتها و صفات پسنديده و نيكو، «مكارم اخلاق» گفته ميشود و اختصاص به بخشش، عطا و سخاوت ندارد «بعثت لأُتمّم مكارم الأخلاق» (بحار، 67/372) و چون رسول اكرم(ص) داراي اخلاق برزگ است «وإنّك لعلي خُلُقٍ عظيم» قلم/4 و ذات نوراني اميرالمؤمنين(ع) و نبيّ مكرّم، نور واحدند. پس، آن حضرت(ع) نيز صاحب خُلْق عظيم است.
شايان ذكر است، همانگونه كه براءت از حقارت و پستي مراتب دارد، كرامت نيز داراي مراتبي است و هر موجودي به اندازه براءت خود از هوان و حقارت، كريم خواهد بود.
در زيارت جامعه، ائمه(ع) به عنوان اصول و ريشههاي كرامت معرفي شدهاند «و أُصول الكرم»؛ زيرا تمام خيرات و بركات موجود در نظام هستي، اعم از بركات مادي و معنوي، به وساطت آن ذوات مقدس افاضه ميشود «إن ذُكر الخيرُ كُنتم أَوّلَه و أصلَه و فرْعَه و معدِنه و مأواه و مُنتهاه» (مفاتيح الجنان، زيارت جامعه).
سرّ اينكه فرشتگان به كرامت رسيدند و بندگان مُكْرَم خدا شدند «... بل عباد مكرمون * لايسقونه بالقول وهم بأمْره يعلمون» انبياء/27 ـ 26، آن است كه افتخار شاگردي ائمّه اطهار(ع) را دارند؛ چنان كه همگان، حتي انبيا(ع) شاگرد آنهايند؛ چنان كه علي(ع) در خطبهاي فرمود
عن عليّ(ع) في بعض خطبه «إنّا آل محمّد كنّا أنواراً حوْل العرش فأمرنا الله بالتسبيح فسبّحنا فسبّحت الملائكة بتسبيحنا ثمّ أهبطنا إلي الأرض فأمرنا الله بالتسبيح فسبّحنا فسبّحت أهل الأرض ...» (بحار، 24/88).
[يعني همانا ما خاندان محمد(ص) نورهايي اطراف عرش اِلاهي بوديم، پس خداوند ما را به تسبيح فرمان داد، ما تسبيح كرديم. پس، فرشتگان به وسيله تسبيح ما خدا را تسبيح كردند. سپس خداوند ما را به سوي زمين هبوط داد و مأمور به تسبيح كرد. پس، ما تسبيح خدا كرديم، سپس اهل زمين به وسيله تسبيح ما خدا را تسبيح گفتند ... ].
بدين ترتيب، مجموعه عالَم امكان، بر سر سفره كرامت امير مؤمنان و ساير ائمه(ع) نشسته است.
آية الله جوادي آملي
علي(ع) مظهر اسماي حُسناي الاهي
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.